مفهوم لغوی و اصطلاحی توسل
توسل از ریشه «وسل» به معنای دست به دامان شدن،[1]بهوسیلۀ عملی به خدا نزدیکی جستن،[2] دست یافتن،[3] آمده است و «واسل» کسی است که مشتاق خداوند تعالی است.[4] و در اصطلاح، وسیله قرار دادن ذات و مقام اولیای الهی برای تقرب به خدا و رسیدن به حاجت است.[5] پس، توسل بدين معناست كه فردى، شخص يا چيزى را كه نزد خداوند از جايگاه ويژهاى برخوردار است، واسطه و وسيله اجابت دعاى خود قرار دهد؛ مانند توسل به نامها و صفات خداوند، توسل به ايمان به خدا و رسولش توسل به كارهاى شايسته، شخص پيامبران و صالحان و دعاى آنان. بنابراين توسل به آنچه نزد خداوند منزلت دارد، خواه شخص يا كارى شايسته باشد، جايز و زيبنده است. در نتيجه، وسيله راه رسيدن به مطلوب يا پلى براى رسيدن به خواستههاى مشروع يا پديدههايى حسى براى رسيدن به مفاهيمى ارزشمند و محسوس يا راههاى مشروعى براى خواستههاى ويژه به شمار مىآيد.[6]
«راغب اصفهانى» مىگويد: «وسيله، رسيدن به چيزى است با ميل و رغبت و چون متضمن معناى رغبت است، از كلمه وصيله أخص است. خداى تعالى فرمود: «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ».[7]
«ترمذى» مىگويد: وسيله و وصيله به يك معناست؛ با اين تفاوت كه وصيله آن است كه چيزى را به چيز ديگر برساند. اما آنگاه كه اين واژه در مورد ياد خدا به كار رود، آن را به معناى تقرب مىآورند، پس گفته شده «وسيله» در نتيجه، حرف «ص» در وسيله به «س» تبديل شده است.[8]
توسل در اصطلاح شرعى به اين معناست كه فرد متوسل، درباره پذيرفته شدن اعمالش ناآگاه است و براى اميدوارى به پذيرش آنها از سوى خداوند، به اعمال مقبول انسانهاى مقرب متوسل مىشود؛ توضيح اينكه انسان متوسل، اعمال صالحى را انجام مىدهد و نمىداند آيا اين اعمال نزد خداوند پذيرفته شده است يا خير؛ به همين دليل براى پذيرش عمل خويش، به فضل خداوند اميد مىبندد يا با تواضع و شكستهدلى و متوسل شدن به انسانهاى مقرب درگاه خداوند (پيامبران، رسولان و بندگان صالح)، به پذيرفته شدن عمل خويش اميد مىيابد؛ چنانكه «عمر» به «عباسبنعبدالمطلب» متوسل شد؛ زيرا وى فردى سالخورده و از نزديكان رسولخدا بود كه نزد آن حضرت منزلت داشت؛ همانگونه كه «بلالبنحارث» نيز به رسولخدا متوسل شد.[9]
با توجه به معنای لغوی و اصطلاحی توسل درمی یابیم که:
الف) هر گونه فاعلیت و تأثیرگذارى اسباب و واسطه هاى فیض، وابسته به اذن، اراده و قدرت خداوند است.
ب) ما در توسل به اولیای الهی، هرگز از قبر یا بدن فیزیکی و جسم آنها چیزی طلب نمیکنیم، بلکه از روح پاک و نفس کريم و مقام قرب ايشان نسبت به خداوند، استمداد میطلبیم.
ج) کسی که به او متوسل می شویم (متوسلٌ به) میبایست نسبت به متوسل از ارج و منزلت بیشتری در نزد خداوند برخوردار باشد و توسل به اولیای الهی، اعتقاد به وساطت کسانى است که خداوند به آنان چنین منزلتى داده است.
د) توسل میبایست در امر خیر یعنی امری که منافاتی با نظام احسن الهی ندارد، باشد.
ه) موضوع توسل میتواند امر خیر دنیوی و یا اخروی، مادی یا معنوی باشد.
و) توسل صرفاً لقلقه زبان نیست، بلکه خواستنی قلبی و حقیقی است؛ زیرا اگر لقلقه زبان باشد اثری بر آن مترتب نخواهد بود.
ز) توسل به اولیای الهی در میان همه فرق مسلمانان اعم از شیعه و سنی امری مقبول و پذیرفته شده است.
********************************************************
[1] . فرهنگ معین، ذیل واژه.
[2] . تهذیب اللغه، 13/48؛ النهایه، 5/185؛ لسان العرب، 11/725؛ تاج العروس، 11/384؛ صحاح، 5/1841.
[3] . مفردات الفاظ قرآن: 519.
[4] . مفردات الفاظ قرآن: 871.
[5] . توحید در قرآن: 596.
[6] . درنگی در حقیقت توسل، ص 22-23.
[7] . مفردات الفاظ قرآن، 1412، ص 871.
[8] . الرياضة و ادب النفس، ترمذى، ص۶۶.
[9] . درنگی در حقیقت توسل، 24-23.