در اين نوشتار، سعي بر اين شده که شخصيت حضرت فاطمه زهرا (س) که الگو و سرمشقِ زنان در همۀ عصرها و نسلهاست، چنان معرفي شود که انديشهها، گفتارها و رفتارش نه به عنوان يک داستان و يا يک حادثه و اتفاق، بلکه به عنوان يک بينش، يک نگاه، يک جهت و يک نقشۀ راه… در فراروي مخاطبين قرار گيرد.
امروزه در عصري پرشتاب به سر ميبريم که بسياري از اركان زيستن، چون: تاريخ، علم، فرهنگ، صنعت، اقتصاد، روابط اجتماعي، انساني و… بطور فزايندهاي، دستخوشِ تغييرات، تحولات و نو شدن است. و شايد در اين رهگذر، خوانشي جديد نيز از مذهب ارائه شود. هر آينه، طرحي تازه و انديشهاي نوين از راه ميرسد و مُهرِ ابطال را بر تاركِ آنچه در گذشته بوده، ميزند. در اين هياهو، نسل جوان که به اقتضاي سن، آماج بي امان اين تغييرات است و بنا به فطرت انساني، نيز خواستارِ استقلال و شکوفايي است، سرگشته و حيران به دنبال «خويشتنِ خويش» ميگردد و ميخواهد فلسفه و حقيقتِ وجودي خود را باز يابد. او به شدت، نياز به «الگو» را احساس ميکند، تا شايد فانوس راهش در كوران حوادث در اين درياي متلاطم و در اين كورسوي زمانه باشد.
در كشاكش افکار و انديشه هاي خود، در مقابل با پايبندي به اعتقادات والدينش که از نسل ديروز بودهاند، فرسنگها راه، فاصله مييابد؛ او در جامعۀ كنوني که همواره دستخوش اختلاف آراء و سلايق متعدد است، دچار سردرگمي و حرمان شده است. زمان، او را از آنچه که هست، دور ساخته… بگونه اي كه خصوصيات و ارزشهاي قديمياش را ميگيرد تا از وي موجودي بسازد که ميخواهد… پس اين نسل چه بايد بکند؟ چاره چيست و راه كدام است؟
حضرت فاطمه زهرا
جوان مسلمان، از سويي، خود را وابسته به تاريخ، فرهنگ و مذهبي ميداند که ريشه اي عميق در دين مبين اسلام دارد، و ميخواهد در لواي اين مکتب، رشد و بالندگي يابد، و دوباره متولد شود. از سويي ديگر، در اين تولد جديد، نه ميخواهد ساخته وراثت باشد و نه پرداخته تقليد. او به خوبي به اين مهم واقف است كه از اصول و فروع انسان ساز دين اسلام بينياز نيست و نميتواند نسبت به آن بيتفاوت باشد. لذا به مکتبش رجوع ميکند و الگوي ايدهآل خود را در آن ميجويد. اما شخصيت اين چهرۀ مقدس كه قرار است از آن سرمشق بگيرد، برايش روشن و شناخته شده نيست، او همان ميزان شناخت از پيشگامان مكتبش را ميداند که در اذهان عموم است: داستانهايي زيبا و پر جاذبه، زماني افکارش را به خود مشغول داشته و قهرمانانش، به عنوان افرادي محبوب و قابل توجه، گوشهاي از ذهنش را به خود اختصاص دادهاند… اما چه بسا ممكن است، فرداروزي، که الگويي در دسترس تر و عيني تر بيابد، به سوي آن متمايل شود… اشکال و ايراد در کجاست؟
پر پيداست که تصويري روشن و شفاف و جامع از الگوهاي مکتب خويش را در اختيار ندارد! … آيا چنين نيست که نويسندگان و دانشمندان ما به جاي تحليل سيرهها و انديشههاي آن بزرگواران، تنها به نقل حوادث و رويدادها و تاريخ آنها پرداختهاند و از اصل باز ماندهاند؟… آيا بهتر نيست دركنار روايت آن اتفاقات، شخصيت اين اسوه هاي اخلاقي و تربيتي به گونهاي ترسيم شوند که جوان ما را انگيزه و جرات و نشاط ببخشند و او را در راه «يافتن و شدن» خويش مدد رسانند؟… معرفي شخصيتي که هم بشر است و هم داراي نيازهاي انساني است، نه موجودي آسماني و افسانهاي… و اين ممكن نيست مگر بر عهدة انديشمندان، اهل قلم و روشنفکران آگاه و مسئول که کارشان نماياندن راه است و شناساندن مکتب و مذهب و جهت بخشيدن به اين حرکت، تا جوان با نشاط و پويا را از سرگرداني نجات بخشند که طعمۀ عروسکان انسان نما نگردد.
در مکاتب الهي و غيرالهي و در طول تاريخ بشر، همواره افرادي بنا به برتريهايي که داشتهاند، مورد توجه سايرين قرار گرفتهاند. در مکاتب الهي تحت عنوان امام، رهبر، الگو و… و در مکاتب غيرالهي، به نام نوابغ، قهرمانان و… از آنان ياد ميشود.
با توجه به تاثيرات شگرفي که اين اشخاص، بر كُليت و ساختار جوامع انساني ميگذارند و تغييرات و دگرگونيهايي را به وجود ميآورند، لازم و ضروري است، که از زواياي مختلف، زندگي فردي و اجتماعي آنها مورد تجزيه و تحليل دقيق قرار گيرد.
در مکتب اسلام همواره ارائه الگوي «کامل انساني» مورد عنايت بوده و صريحاً از مردم دعوت شده که از آنان پيروي کنند. در ميان قريب به اتفاق اين الگوها که مرد بودهاند، حضور برجسته يک زن مسلمان، يعني «حضرت فاطمه زهرا (س)» جلوهگر است. و اين حضور اگر پررنگتر از حضور سايرين نباشد، کم رنگتر هم نيست. چنانچه ساير امامان و راهبران در عصرها و نسلهاي مختلف به شيوههاي گوناگون، ايشان را مورد مدح و ستايش قرار داده، و همگان از جمله، زنان را به پيروي از انديشه و شيوۀ زندگي ايشان فرا خواندهاند.
در عصر كنوني، اين نياز اساسي و مهم نيز احساس ميشود و در اين ميان، دختران جوان که بيشتر در معرض خطر هستند، ضروري است با الگو گرفتن از راهبردهاي اصولي زندگاني حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها، در مسيري درست هدايت و رهبری شوند؛ تا در غفلت و ناآگاهي در تورهاي پهن شده با ظواهري فريبنده توسط نااهلان، گرفتار نشوند و در ورطۀ نابودي و هلاكت قرار نگيرند. لذا مي بايست، شخصيت بزرگوار آن حضرت (س) از زواياي گوناگون مورد بررسي و تحليل موشكافانه قرار گيرد. و زن امروز با توجه به نيازش، بينش و روش درست را از آن حضرت (س) بياموزد و در تشخيص راه از بيراهه دچار اشتباه و تزلزل نشود؛ زيرا جايگاه زن، چنان رفيع است كه هرگز نبايد فراموش كرد، زماني جامعه اي سالم، بالنده و پويا خواهد بود كه مردان آن جامعه از دامن زنان پاك نهاد، ظهور ميكنند.
ادامه این مطلب را در کتاب زیر دنبال کنید:
نام کتاب: بينش نوراني و سيرۀ عملي حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
نویسنده: فرشته فتحی
ویراستار: حسین شیخی
فهرست مطالب
گفتار اول
بخش اول: از تولد تا ازدواج حضرت فاطمه زهرا
بخش دوم: موقعيت و منزلت فاطمه (س) نزد پدر، همسر و فرزندان
بخش سوم: کمالات و ويژگيهاي اخلاقي حضرت فاطمه زهرا (س)
گفتار دوم
بخش اول: فاطمه (س) در سوگ پدر 79بخش دوم: خطبه هاي حضرت زهرا(س) در دفاع از حق و حقيقت…
بخش سوم: تدابير حضرت (س) در جهت احياي حق و نشان دادن چهره غاصبان حکومت در آستانۀ شهادت
گفتار سوم
بخش اول: مقام والاي فاطمه زهرا (س) در قرآن مجيد
بخش دوم: حضرت فاطمه زهرا (س) در نزد معصومين (ع)
بخش سوم: اسامي حضرت زهرا(س) به استناد آيات قرآن و روايات