سیمـرغ
نماد، از اركان متن ادبي و تنها مقولهاي است كه به دليل ظرفيت چند مدلولي خود از يـك سـو و قابليت زيبايي آفريني در متن از سوي ديگر ميتواند هم رشته پيوند ميان بلاغت مـتن بـا ادبيـات آن اعم از تصويرگيري و خيالانگيزي تلقي شود و هم خط حائل ميان شكل و محتوي و معني به شـمار آيد. نماد سيمرغ به دليل ماهيت چند بعدي خود و توان ايفاي هم زمان چندين نقش از اسـطورهها و كهن الگوها متمايز ميشود. زيرا اگر چه اسطورهها و كهـن الگوهـا ميتوانـد دسـتمايه و جـوهره روايت پردازيها واقع شوند، اما نماد سيمرغ هم در روايت و هم در عبـارت ميتوانـد توامـان زيبـايي بيافريند و از سويي حد واسط اسطورهها و ادبيات متعارف و فولكور و فرهنگ عمومي جوامـع واقـع شود. لذا جايگاهي متمايز دارد.
اين وظيفه نخبگان، زيباشناسان، اديبان و فرهنگشناسان و محققان است كه بكوشند تا بـا متـون متناسب و متنوع با اين نماد اسطورهاي ارتباط برقرار كنند و با آن مأنوس شوند، تا قادر گردند كه آن را بازشناسي كنند.
نگاه باز آفرينانهاي كه فردوسي و عطار نسبت به اين اسطوره و روايتهـا، در عرصـه ادبيـات و فرهنگ ايران باستان به ثمر رساندهاند، كم نبودند شاعران و نويسندگاني كه فردوسي را مقتدايي خود ساختهاند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.