مجله پژوهشگربرتر, منتشر شده

حركت ازآیین به اسطوره

حركت ازآیین به اسطوره

در کتاب حركت از آیین به اسطوره نوشته آزاده تفضلی می خوانیم:

اگر به نفوذ و نقش اسطوره ها در جهان ذهنی و بیرونی بپردازیم ،می بینیم که اسطوره ها آنقدر پر قدرت می نمایانند که می توانند برای قرنها و شاید هزاره ها اذهان یک تمدن را به خود وادارند. اسطوره هایی  مانند اهورا مزدا و اهریمن در کوچکترین اجزای ذهنی و حتی عینی ما حضور داشته اند و دارند و می توان به این اندیشید که مختصات فرهنگی یک تمدن می تواند بر گرفته از چند اسطوره بزرگ باشد كه در جهان امروز می توانند به شکل گریزناپذیری نمود پیدا کنند.

    ذهن نقاد و مدرن انسان امروزی برای مدتی راه حذف هر گونه تفکر از نوع دیگری را پیموده است . حلقه وين [1]يا به عبارتي رياضي دانان، فيلسوفان و فيزيكداناني كه پيرامون هانس _هان [2]گرد آمده بودند تحت تاثير اصالت تجربه سعي داشتند بي فايده بودن هر امر متافيزيكي را اثبات نمايند وتفكر پوزيتويستي با تكيه بيش از اندازه بر معرفت علمي عملا اهميت هر مقوله غير عقلاني را منكر شد. اگر چه اين تفكر،آن هم به اين شكل افراطي، مورد پذيرش نبود و از سوي متفكران و فيلسوفان رد شد ، اما هنوز مي توان جريان عقلاني شدن مفرط را در تمام جنبه  هاي معرفتي انسان مدرن مشاهده نمود.

    اسطوره براي انسان امروز مي تواند عجيب باشد،آنقدر عجيب كه ارزش آن را منكر شود و آن را داستان و افسانه اي تاريخ گذشته بداند. عقل علم گراي انسان امروزي شايد نتواند كاركردي براي اسطوره بيابد ، اما آنچه تجربه هر روز و امروز ما نشان مي دهد ذهن انسان كنوني نيز با مفاهيم اسطوره اي در گير است چرا كه اسطوره زمان نمي شناسد و فرا زماني است . اسطوره فضايي است كه در چارچوب هاي خاص ،آفرينش مي يابد و به هستي خود ادامه مي دهد.

   شناخت ما از بدنمان صرفا تابع موارد زيستي نيست . ما بدنمان را به عنوان مجموعه اي از سلول ها ، نمي شناسيم بلكه بدن چيزي است كه ما نسبت به آن قوام ميیابيم . بدن در آن واحد هم به طور ذهني و هم به طور عيني تجربه مي شود. هم متعلق به فرد است و هم متعلق به يك پيكره اجتماعي ، در واقع ما داراي بدن هاي منفعلي نيستيم كه جهان عيني را مي بيند و درك مي كند .تمام آنچه ما  از  جهان  مي شناسيم  از  خلال ادراكات ما از آن است كه صورت مي گيرد. – يعني از طريق ساز و كارهاي زيست شناختي، روان شناختي و ذهني يا به زبان ديگر از طريق كليه حواس- همانطور كه جهان بر بدن ما تاثير گذاشته و مي گذارد . تجربه ما از بودن در جهان هم بر پديده اي كه درك مي كنيم اثر گذاشته و آن را شكل مي دهد .

    بدينگونه كه انسان در رويارويي با تجارب فرهنگي ، اعمال بيولوژيك بدن خود را كنترل مي كند و با تغيير شكل و عرضه دلبخواهي آنها به مفهوم بدن اجتماعي نزديك مي شود. مثال ساده آن راه رفتن است كه اگر چه يك خصوصيت ذاتي بشر است اما فرهنگ و تجربيات اجتماعي آن را چنان دگرگون ساخته كه امروزه بيشتر كنش فرهنگي محسوب مي شود تا عملي مبتني بر غريزه و طبيعت انسان.

    بدن ما بر خلاف ديگر موجودات يك ارگانيسم زيستي نيست . بلكه همه افعال ذاتي ما در بستر تجارب فرهنگي تغيير شكل يافته و شايد بتوانيم بگوييم كه اينك رفتارهاي بدني ما محصول آموزش هستند . اسطوره ها با بار آييني كه دارند ، نوعي آموزش قوي فرهنگي محسوب مي شوند . آموزشي كه مي تواند تاثير بسيار بر رفتارهاي بدن داشته باشد . بدن به هچ وجه نمي تواند فقط جسم  باشد زيرا همان چيزي است كه آگاهي ما را از اجسام ممكن مي سازد .

    واژه “شهودتنانه” تعريف مناسبي است كه تن را به مثابه گستره هستي معرفي مي كند . بدين ترتيب بدن در كانون قرار مي گيرد و انسان موجودي بدنمند و نه بدن يافته تلقي مي گردد. به عبارت ديگر تنها با وجود بدن است كه روي آوري و ادراك ممكن مي شود. بدن فرد در واقع نظر گاه فرد به/بر جهان است و ساختار ادراك همان ساختار بدن است كه ما آن را حرکت مي ناميم .

برای مطالعه بیشتر به کتاب زیر مراجعه بفرمایید:

نام کتاب: حركت ازآیین به اسطوره

نویسنده: آزاده تفضلی                 

صفحه­آرایی و طراحی جلد: گروه نرم افزاری ساحل

نوبت و سال: چاپ اوّل (1399)               

شمارگان: 100 نسخه

قطع کتاب: رقعی                                  

شابک: 3-08-7400-622-978

————————————————————————-

[1] حلقه وين (Vienna circle) مميزه اين گروه اصل تحقيق پذيري است

[2] هانس هان (Hans Hahn) رياضيدان و منطق دان اتريشي

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *