مجله پژوهشگربرتر

ضرورت توسل

ضرورت توسل

ضرورت توسل به خداوند

آدمى براى کسب فضائل و زیبائی ها و تحصیل کمالات مادى و معنوى و تقرب به خداوند و ثبات قدم در این راه، به غیر خود نیازمند است. همانطور که گفتیم عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسّک به سبب ها و وسایل براى رسیدن به کمالات مادى و معنوى، لازمه این نظام است. بر همین اساس قرآن کریم، انسان را در جهت کسب کمالات معنوى و قرب به درگاه الهى، امر به توسّل به اسباب تقرب کرده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ».[1]

یکی از دلایل توسل به پیامبر ‹ و اهل بیت Œ این است که خداوند بزرگ جسم نیست و از اوصاف جسمی و مادی نیز پاک و منزه می باشد؛ بنابراین وجود واسطه ها برای راهنمایی و مشکل گشایی انسان ها لازم و ضروری می نماید؛ فلذا درخواست حل مشكل از آن ذوات نوراني در برخی ادعیه با درخواست از خدا «اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[2] منافات ندارد؛ زيرا دعاكننده به دستور خداوند سبحان آنان را در اين ادعيه وسيله قرار مي‌دهد.

خداوند انسان را را طوری آفریده که در او شيفتگى به اسباب پديدار است، و طبيعتا ميل به علل و اسباب دارد؛ زيرا او به‌واسطه سبب (مؤثر) به وجود آمده و خداوند نعمتها را نیز از راه اسباب و علل طبیعی برای انسان فراهم می سازد. مثلا در بیان سیر نزول باران از نقش اسباب آن؛ یعنی ابر و باد یاد می کند[3] و در قبض ارواح انسان ها نقش فاعلی ملک الموت را گوشزد می کند[4] و …؛ زيرا خداى سبحان مى‌داند خالق بودن، زمانى صحيح است كه مخلوقى به وجود آمده يا به وجود آمدن آن مقدر باشد. هر اسم از اسماى الهى نيز همين‌گونه است و طالب وجود است؛ مانند غفور، مالك، شكور، رحيم و اسم‌هاى ديگر خداوند تعالى. به همين دليل، خداوند اسباب را در جهان قرار داد و اجزاى جهان را به يكديگر پيوند داد و به يكديگر وابسته كرد؛ به‌طورى‌كه هيچ خوشه‌اى بدون وجود زارع، زمين و باران به دست نمى‌آيد و دستور داده است در صورت نبود باران، از خداوند درخواست باران كنيد تا از اين راه وجود علل و اسباب را در دل بندگانش نهادينه گرداند. ازاين‌رو، هرگز بندگانش را به خروج (دست كشيدن) از سبب‌ها، تكليف نكرده است؛ زيرا اين كار (كنار گذاردن سبب) برخلاف اقتضاى حقيقت بنده است. بلكه براى بندگان سبب ويژه‌اى تعيين كرده است، نه هر سببى و به بنده‌اش مى‌فرمايد: «وَ عَلَى اللّهِ‌ فَتَوَكَّلُوا إِنْ‌ كُنْتُمْ‌ مُؤْمِنِينَ‌»؛ بنابراين، انسان واقعى كسى است كه علل و اسباب را بپذيرد؛ زيرا اگر آن را نفى كند، خدا و خود را نشناخته است.[5]

هركس اين اسباب را كنار بگذارد، كار نادرستى كرده است. بلكه شايسته است به سبب اول توجه كند كه همان پديدآورنده اين اسباب است. هركس به مطالب پيش آگاهى ندارد، نمى‌داند چگونه طريق معرفت پروردگارش را با ادب الهى بپيمايد و سالك اين راه باشد؛ چراكه كنارگذارنده اين اسباب، به خداوند بى‌ادبى كرده است. كسى كه اسباب گماشته‌شده الهى را كنار گذارد، رعايت ادب ننموده و با اين كار، پديدآورنده اسباب را تكذيب كرده است. ملاحظه كنيد كسى كه اسباب را ناديده مى‌گيرد و قائل به ترك آن است، چه اندازه جاهل است. كسى كه امور مقرّر شده الهى را به كنارى نهد، نه تنها بنده او نيست، بلكه با او در ستيزه‌جويى است. چنين شخصى جاهل است، نه عالم.[6]

 در روایات پیامبر اکرم و امامان معصوم Œ نیز بر لزوم توسّل به اولیاى الهى هنگام دعا، تأکید شده است؛ چنان که در روایت نبوى مستند نزد شیعه و اهل سنت آمده است :«كُلُّ‌ دُعاءٍ يُدعَى اللّهُ‌ عز و جل بِهِ‌ مَحجوبٌ‌ عَنِ‌ السَّماءِ حَتّى يُصَلّى عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ‌ مُحَمَّدٍ».[7] بنابراین همچنان که اصل دعا از اسباب و وسیله هاى فیض است و مى توان حاجت را به طور مستقیم از خداوند درخواست کرد؛ توسّل به اولیاى الهى در هنگام دعا نیز از اسباب فیض و وسایل قرب به خداوند است. گويى خداوند صحنه‌اى بسيار زيبا از درستى توسل جستن در دينمان را به ما نشان مى‌دهد كه هر انسانى به انسان بالاتر از خويش متوسل مى‌شود و گويى نعمت خداى سبحان، در ارواح مقربان درگاهش به اندازه منزلت و مقامشان جريان مى‌يابد. بنابراين اگر بنده، به مقربان متوسل نشود، به بالاتر از آنها [يعنى خداوند] نخواهد رسيد. انسان تا از درهاى نزديك‌تر عبور نكند، به درگاه اصلى نخواهد رسيد؛ زيرا با اين كار منزلت افراد صاحب فضيلت آشكار مى‌شود و از اين طريق، شكر نعمت خداوند كه از مسير اين افراد والامقام جريان مى‌يابد، انجام مى‌شود. خداى سبحان اين حقايق را به ما نشان مى‌دهد تا بگويد توسل، مقامات و رتبه‌هاى مختلفى دارد و براى قضاى حوايج بندگان، مؤثر و كارآمد است. البته توسل به كسانى جايز است كه خداوند اين مقام را به آنان داده است.[8] توضیح اینکه خدای سبحان که خالق و فاعل همه پدیده ها و افعال است، هر چیزی را با حفظ مبادی و علل طبیعی خاص خود آفریده است…؛ بنابراین اذن تکوینی و فاعلیت خدای سبحان در همه پدیده ها و حوادث و در افعال اختیاری انسان، با حفظ اسباب و مبادی خدادادی آنهاست؛ یعنی علل طبیعی و اختیار انسان، مخلوق خدا و در طول اذن تکوینی اوست و انسان از هیچگونه استقلالی برخوردار نیست.[9]

*******************************************

[1] . المائده / 35.

[2] . غافر/60.

[3] . الروم/48.

[4] . ر.ک: سجده/11.

[5] . درنگی در حقیقت توسل 1/ 31-30.

[6] . الكافي:ج ۲ ص ۴۹۳ ح ۱۰ .

[7] . «هر دعایى محجوب است تا اینکه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود». الکافی، 2/ 493.

[8] . درنگی در حقیقت توسل ، ص 26.

[9] . تفسیر موضوعی قرآن، 2/448-447.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *