قصه درمانی
هنر باستانی قصهگویی شفاهی این ارزش را دارد که برای یادگیری آن تلاش شود. زیرا هم برای گوینده و هم شنونده لذت آفرین است. این اصل هم در مورد قصهگوی بزرگسال صادق است هم کودک. برانگیختن کودکان به قصهگویی آنها را به خواندن قصههای بیشتر وا میدارد. به گفته جک مگوری ” گستره قصهگویی به اندازهای است که نمیتوان آن را دست کم گرفت. بخش گفتن قصه روی مهمترین جنبه آن انگشت میگذارد اما در عین حال، شامل گوش کردن، تصور کردن، اهمیت قائل شدن، قضاوت کردن، خواندن، مناسب سازی، خلق کردن و مشاهده کردن و به خاطر سپردن و برنامه ریزی است.” قصه گویی دارای سه ارزش مهم است: قصهگویی از روی میل و علاقه، تصویرهای ذهنی و تجسم فکری را جهت میدهد و به تخیل قصهگو و شنونده دامن می زند. قصهگویی کمک میکند کودکان سنت ادبیات شفاهی را درک کنند و گذشته را بفهمند. قصهگویی به بزرگسالان فرصت میدهد پای کودکان را به میدان تجربههای ادبی بکشانند بی آن که پایبند به کتاب باشند. قصهگوها با استفاده از کنشها و حرکت اندامها، کودکان را در داستان درگیر میکنند. هنگامی که بزرگسالان قصه میگویند کودکان قصه را کار با ارزشی به شمار میآورند و برانگیخته میشوند که خود نیز قصه بگویند.
واژهی قصه از اصل “قص” و “قصص” به معنی “پی جویی” است (هویدا و همایی، 1389). |
همهی ما در کودکی علاقه مند به شنیدن داستان های مختلف قبل از خواب بودیم. قصهگویی والدین برای کودکان نه تنها سرگرم کننده است، بلکه دارای مزایای بی شماری در رفتار و آینده کودک نیز است. تاثیر قصهگویی بر زندگی و آیندهی کودک یک امر ثابت شده است. به طوری که امروزه کارشناسان برای برخورد با کودک پرخاشگر و لجباز روش قصهدرمانی را پیشنهاد میکنند. داستانگویی نوعی بیان خلاقانه تخیل است که این کار به کلمات و کنشهای متقابل با ایجاد تنوع در لحن نیازمند است تا داستانی مهیج و جالب برای شنوندگان ایجاد شود. یک داستانگوی خوب، به شنونده امکان تخیلپردازی داده و حس داستانپردازی او را تحریک خواهد کرد. داستانپردازی میتواند به اشکال مختلفی از جمله: نمایش عروسکی، موسیقی، کمدی و شعر انجام شود. برای تحقق این مهارت نیاز به صبر، پایداری و آزمون و خطا است. قصهگویی کمک شایانی به روبرو شدن کودک با مشکلات، آن هم در نهایت آرامش میکند. چنانچه کودک درمورد زندگی قهرمانانی میشنود که مشکلات و سختیهای پیچیدهای را تجربه کردهاند بهتر میتواند فهم درستی از مشکلات داشته باشد و به نوعی قویتر شود، پس داستانهایی که در آنها رنج و سختی برای کودک بازگو میکنید باعث میشود که کودک در برابر موقعیتهای مختلف و دشوار مقاومتر شده و برخورد منطقی از خود نشان دهد.
قصه در لغت به معنی حکایت و سرگذشت است و در اصطلاح به آثاری اطلاق میشود که در آنها تأکید بر حوادث خارقالعاده بیشتر از تحول و تکوین آدمها و شخصیتهاست. |
قصه
واژهی قصه از اصل “قص” و “قصص” به معنی “پی جویی” است (هویدا و همایی، 1389). قصه در لغت به معنی حکایت و سرگذشت است و در اصطلاح به آثاری اطلاق میشود که در آنها تأکید بر حوادث خارقالعاده بیشتر از تحول و تکوین آدمها و شخصیتهاست. در قصه یا حکایات، محور ماجرا بر حوادث خلق الساعه قرار دارد. حوادث قصهها را به وجود میآورند و درواقع رکن بنیادی آن را تشکیل میدهند؛ بیآنکه در گسترش و بازسازی قهرمآنها و آدمهای قصه نقشی داشته باشد. قصه قالبی از ادب شفاهی است که ساختاری ساده و ابتدایی دارد و حوادث آن حول یک ماجرای ساده دور میزند، اصل قصه روایت ساده آن ماجراست. در بسیاری فرهنگهای فارسی، اصطلاحهایی نظیر داستان، قصه، حکایت و … مترادف یکدیگر وارد شده است و از این رو جدا ساختن آنها به سهولت امکان پذیر نیست. با این وجود، برخی صاحبنظران، به مهمترین وجوه تمایز این اصطلاحها پرداختهاند. وجه تمایز قصه و حکایت در دو نکته است: حکایت در زمان و روزگاری مشخص اتفاق افتاده است؛ ولی قصه مقید به برش زمان نیست. دیگر آنکه حکایت حتماً متضمن یک پیام اخلاقی یا نکتهای اجتماعی است که قصه ممکن است حامل چنین پیامی باشد و ممکن است صرفاً به قصد سرگرمی گفته شود (پشتدار، 1390). برای اینکه یک قصه بتواند توجه کودک را بهطور واقعی به خود جلب کند، باید او را سرگرم نماید و حس کنجکاویاش را برانگیزد؛ اما برای غنی کردن زندگی کودک، قصه باید علاوه بر سرگرم کنندگی، تخیل کودک را نیز به کار گیرد و پرورش دهد و به او کمک کند تا فهم و ادراک خود را از محیط بالا ببرد و عواطف خود را منظم سازد و تعادل بخشد، به علاوه قصه باید با نگرانیها و آرزوهای کودک هماهنگ باشد تا کودک بتواند به مسائل و مشکلات خود پی ببرد و در پی حل آنها باشد (یارمحمدی، 1387). جانسون (2007) بر این باور است که قصه گویی ابزاری نیرومند برای کمک به کودکان جهت درک احساسات و رفتارشان است و به آنها یاری میرساند تا احساسات انتزاعی خود را به صورتی عینی درک کنند. از منظر وی، وضعیت سوم شخص در قصه برای کودکان محیطی غیرتهدیدکننده فراهم میکند تا رویدادها و احساسات مختلف را به گونهای راحتتر تجربه و پردازش کنند. کودکان از طریق داستآنها و افسانهها با حقایق و تجربههای زندگی آشنا میشوند. تأثیرپذیری از شخصیتهای قصه، تقویت قدرت فهم و بیان، پرورش خلاقیت، آموزش زبان و افزایش گنجینه واژگان کودکان نیز از دیگر تأثیرات آموزشی و تربیتی داستانسرایی به شمار میروند. در واقع داستان، خلاقیت گستردهای است که با آن هر فردی میتواند عقاید به ظاهر نامعقول را بازیابی و آنها را جایگزین و استفادهی سازنده از آنها را مطرح میکند. به همین دلیل است که رویکردهای داستانی به روان درمانی تأکید دارد و قصهها در چگونگی رفتار و واقعیتهای کودکان نقش مؤثری ایفا میکند (یاوند حسنی، 1390).
قصهگویی
قصهگویی عبارت است از: هنر یا حرفه نقل داستان به صورت شعر یا نثر که شخص قصهگو آن را در برابر شنوندهی زنده اجرا میکند. داستآنهایی که نقل میشود، میتواند به صورت گفتگو، ترانه، آواز با موسیقی یا بدون آن، با تصویر و سایر ابزارها همراه باشد. ممکن است از منابع شفاهی، چاپی یا ضبط مکانیکی استفاده شود و یکی از اهداف آن باید سرگرمی باشد. در روزگاران کهن، تاریخ سنتها، مذهب، آداب قهرمانیها و غرور قومی به وسیله قصهگوها از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد (حجازی، 1387). در سراسر جهان، یک ملت را نمیتوان بدون هنر قصهگویی یافت. قصهها، افسانهها و داستآنها از زمآنهای قدیم گفته شده است (وکیلیان، 1386). قصه در لغت به معنای حکایت و سرگذشت است و در اصطلاح به آثاری اطلاق میشود که در آنها تاکید بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین آدمها و شخصیتها است. در قصه یا حکایت محور ماجرا بر حوادث خلق الساعه قرار دارد. حوادث قصه را به وجود میآورند. در واقع رکن اساسی و بنیادی آن را تشکیل میدهند بی آنکه در گسترش و بازسازی قهرمانان و آدمهای قصه نقش داشته باشند (داد، 1390).
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.