فرزندپروری
تا سه دهه اوايل قرن حاضر روشهاي فرزندپروري تا حدود زيادي خشن و خشك بود و به والدين توصيه ميشد كه فرزندان خود را در آغوش نگيرند و او را لوس نكنند. اين روش خشك تا حدود زيادي زير نفوذ مكتب رفتارگرايي بود و هدف آن ايجاد عادات خوب و جلوگيري و خاموش كردن عادت و عمل بد بود و هيچ توجهي به انگيزه اين اعمال نميكردند. در دهه 1940 شيوههاي فرزندپروري در جهت سهلگيري و انعطافپذيري بيشتر دگرگون شد. در اين دهه نظريههاي فرزندپروري تحت تأثير مكتب روانكاوي قرار گرفت. مكتبي كه در آن به امنيت عاطفي كودك و زيانهاي ناشي از كنترل شديد تكانشهاي طبيعي او تأكيد ميشد. در دهههای اخیر بازشناسی این نکته که خانواده یکی از مهمترین نهادهایی است که در امر رفتار اجتماعی کودکان تأثیر قابل توجهی دارد، در بین نظریههای تربیتی و رشدی در حال افزایش است (محمدزاده، 1393).
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.